Zone de Texte: رويای مرد عروسک ساز
استيفن اسپندر 
  ترجمه مهرداد عارفانی....شاهين کوهساری

Nouvelle page 1 Nouvelle page 1

 

 

                                                     

             

 

 

چه وحشی ست اين اتاق

وارد می شويم

آنگاه که تيرگی شب پنجره را در خود فرو می برد

در جعبه سياه مخوف

مرد عروسک ساز ما را حبس می کند

با کليدی منجمد در تاريکی مطلق

تا آغاز شود شيطنت ها

زن جادوگر

           شيون کنان

          سوار بر جاروب صعود می کند به آسمان

سپس ساعات شبنم يخ زده

سپس زنگ آتشين بالا و پايين می رود

تندر طبل ها و انوار سپيد

ساطع می کنند انوار آسمانی را و می گريند

آه...........

در نقطه ای تاريک که ما بوديم

هيچ ستاره نبود

ما می شنيديم جهانی را که خود ساخته بوديم

آنچه پرداختيم ٫پول بود و آتش

پولاد بود و سنگ

استخوان ها جهت را نشان می داد هم چون فلش

اکنون می جنبد دهان مرد عروسک ساز

که غذا  می خورد

اکنون می رنجد گوش های او از صدايی مرموز

می آيد

و ضربه می زند بر پوسته جعبه

می خواهد بداند

آيا روحی در آن نهفته است

هنگام که تيرگی فرود آيد

                  به خود آمدن ما پايان ماست

 

 

 

 

               

  

arefani@hotmail.com

www.jazma.1colony.com