Zone de Texte: آتیلا ایلهان
ترجمه : نادر جبار پور
عشق ممنوعه

Nouvelle page 1 Nouvelle page 1

 

 

                                                     

            
از اون يکی در بيا، اين را نمی توانی باز کنی
با چشم های سابقت بيا، وقت کشتن بيا
بپا پشت سر کسی شاهد نباشد
ببين از کی تو اين خونه محکوم به موندنم
اسمم رو عوض کرده ام، به يه اسم ديگه زندگی می کنم
شب و روز عينک مشکی می زنم
از اون يکی در بيا، اينرا نمی توانی باز کنی
رودرروی صبح بيا، با همه چشم هايت بيا

پشت پنجره دارم سياه می شوم
درونم بلاها می زايد، پائير می زايد
صدايت را از پشت تلفن نمی توانم بشناسم
صورتت از انگشتانم سر می خورد، محو می شود
و اينگونه همه چيز از بين می رود و می شکند.
رودرروی صبح بيا، با همهء چشم هايت بيا
از اون يکی در بيا، اين را نمی توانی باز کنی
بپا پشت سرت کسی شاهد نباشد

ديگر کسی مرا زندگی نمی کند
عشق هايم را با کمان های بزرگ خراشيدند
ترس هايم مردن و تمام شدن، بی کس اند
فقط يک مصراع نيمه هستم که خيس می شوم
يک رمان از تفنگ هستم که تمامم می کند
بازی تمام شد، همهء روشنی هايم را خاموش کرده اند
آنگونه بيا که انگاری نبوده ای، وقت کشتن بيا
از آن يکی در بيا، اينرا نمی توانی باز کنی
کالبدم را قفل کرده اند، مهر و مومم کرده اند
بپا پشت سر کسی شاهد نباشد

 

 

 

 

بازگشت

 

               

  

arefani@hotmail.com

www.jazma.1colony.com