Zone de Texte: ابراهیم صدری  
برگردان : نادر جبارپور
صبري آبي
 
Zone de Texte:  

Nouvelle page 1 Nouvelle page 1

 

 

                                                     

            
 

 

آه پسر، آه صبري آبي
کودکي با قلبي در مشت هايش
غنچه ی آهي در برف تا زانو نشسته
عشق يعني
آمدن آزادگی
رد زخمي در ريش هاي زبر
آه پسر، آه صبري آبي
تو سفره هاي غمگين غروب هاي خسته
عين دوستي ما که اول برپا شد و بعد افتاد
تميز، پاک

تو منو تو دهنه ی  يه آتیش فشون     ولم کردي
کو؟     کجاست که مي خواستي دستم رو بگيري؟
مي خواستي برام   جون بشی
تو منو دوست داشتي
تو سينه ی  زخمی ت    جاي زخم بود
کو ؟     کجاست که مي خنديدي و رد مي شدي؟
 

آه پسر، آه صبري آبي
رفتي
پشت سر خون، پشت سر درد
پشت سر تاريکي اي خائن
که تا زانو نشسته
پشت سر شعرهاي قديمي ماند که تنها روی ميز نوشته بوديم
پشت سر نوشته هاي توي تقويم ماند، نوشته هاي زنداني
عکس هاي رنگ پريده و بنفشه هاي خشک شده در گلدان
پشت سر عمري  که نصفه نيمه رهایش کردی


کو، کجاست که روزاي قشنگي تو راه بودن، صبري آبي
کو، کجاست که مي خواستيم يه ماشين سفيد داشته باشيم
کو، کجاست که تو جيبامون پر پول
کو، کجاست که رو لبامون پر سوت
کو، کجاست که تو ساحل مثل بچه ی آدم بشينيم چاي بخوريم
پيرهني گرون قيمت بپوشيم
اتوي شلوارمون عين تيغ تيز باشه
سيگارمون رو تو جگر دنياي قحبه فوت کنيم

آه پسر، آه صبري آبي
بي تو رستوران ملاقه پر زود مي بنده
ديگه يلمازگوني تو سينماي تابستوني بازي نمی کنه
ديگه نوري آمجا لبو نمی پزه
تو پياده رواي کاباتاش
ديگه باهمديگه به صبح نمی رسیم
ديگه، ديگه نمی شه !
ديگه تو ساحل، سر جاي من، بخاطر ما روشن نمی مونه
مارو دوست نداره      اميد ِ توي دلمون
ما رو دوست نداره     سگ ِ کله سيامون

آه پسر، آه صبري آبي
کودکي با قلبي در مشت هايش
غنچه ی آهي در برف تا زانو نشسته
عشق يعني
آمدن آزادگی
رد زخمي در ريش هاي زبر
آه پسر، آه صبري آبي
تو سفره هاي غمگين غروب هاي خسته
عين دوستي ما که اول برپا شد و بعد افتاد
تميز، پاک

 

 

 

بازگشت

 

               

  

arefani@hotmail.com

www.jazma.1colony.com